داستان نیلا ایر چیست؟
من مخترع نیلا ایر هستم. یک شیمیست فارق التحصیل دکتری دانشگاه تهران. من هم مثل خیلی از انسان های دیگری از مشکل سردردهای گاه و بی گاه رنج میبرم که بنا بر نظر پزشکم آلودگی هوا یکی از اصلی ترین دلایل این سردردهای من بود. مدتی سعی کردم که این نظر پزشکم را بررسی کنم و متوجه شدم که واقعاً در روزهایی که هوای تهران آلوده تر هست به همان نسبت احتمال سردرد من بیشتر هست. محصولات مختلفی را برای رفع این مشکل امتحان کردم ولی متاسفانه تمامی دستگاه های تصفیه هوای موجود فقط میتوانستند که آلودگی های مربوط به ذرات معلق را از بین ببرند. بعد از مدتی یک سری محصول پیدا کردم که ادعا کرده بودند که میتوانند گازهای سمی که مشکل اصلی آلودگی هوای تهران هست را هم از بین ببرند. یکی از این دستگاه ها را دوستم خریداری کرد و ازش یک مدت قرض کردم ببینم کارایی داره یا نه. در کمال تعجب متوجه شدم که این محصول نه تنها سردرد من را کمتر نمیکنه بلکه حتی اگر روزهای معمولی هم روشنش کنم سر دردم بیشتر میشه! رفتم یک جستجویی کردم ببینم این محصول چه طور کار میکنه که تازه باعث سردرد بیشتر میشه. متوجه شدم که این دستگاه بر اساس فرآیندی به نام پلاسمای سرد اتمسفری و یونیزاسیون کار میکنه. یک مقدار بیشتر که مطالعه کردم متوجه شدم که اساس عملکرد این دستگاه ها تولید گاز اوزون هست. حالا اوزون چی هست؟؟؟ ما شیمیست ها به اوزون میگیم اکسیژن سمی یعنی وقتی میخواهیم یک چیز را نابود کنیم و زورمون بهش نمیرسه بهش اوزون میزنیم تا فاتحش خونده بشه. از اوزون در تصفیه آب زیاد استفاده میشه و بسیاری از میکروب های درون آب با اوزون از بین میروند. همچنین اوزون میتونه خیلی از گازها را اکسید کنه و از این اکسیداسیون باعث تغییر فرم شیمیایی میشه و گاهی بوی اونها از بین میره. ولی نکته اصلی این هست که خود اوزون یک آلاینده محیط زیست و یک گاز سمی طبقه بندی میشه! بیشتر که مطالعه کردم دیدم هیچ سازمان معتبر بین مللی مثل FDA دستگاه های تصفیه هوای مبتنی بر اوزون را تائید نکردند و حتی در مورد استفاده این دستگاه ها هشدار هم داند و عوارض این دستگاه ها را به کرات در مقالات گزارش داده اند. برایم جای تعجب بود که چطور با وجود این همه هشدار، کلی دستگاه تصفیه هوای مبتنی بر اوزون و پلاسما و یونیزاسیون توی بازار هست و کسی نیست که به مردم اعلام کند ایها الناس این دستگاه ها به جای این که سلامت شما را حفظ کنه بیشتر به شما ضرر میزنه!!!
مدتی در این فکر بودم که واقعاً یک روشی نیست که هم هوا را تمیز کنه هم تضمین کننده سلامت کاربرش باشه. البته این را هم اضافه کنم که دستگاه های مبتنی بر فیلتر هپایی که توی بازار هستند هیچ خطری برای سلامتی کاربر ایجاد نمیکنن ولی واقعیت این هست که این دستگاه ها اصلاً برای جذب گازهای سمی که مشکل اصلی شهرهای صنعتی هستند طراحی نشدن. به عبارت ساده فیلترهای هپا (HEPA) مثل ماسک جراحی هستند و فقط میتوانند ذرات معلق اون هم تا سایز مشخص را جذب کنن. این بود که روی این موضوع خیلی فکر کردم. ولی یک روز خدا به تمام سوالاتم جواب داد. باران جواب من بود. فقط باران هست که میتونه هوای آلوده تهران را از بین ببرد. باران نه تنها میتونه تمام ذرات معلق را از بین ببره بلکه تمام گازهای سمی را هم توی خودش حل میکنه و به زمین منتقل میکنه. اولش فکر کردم با آب معمولی هم میشه این کار را انجام داد ولی بعد متوجه شدم خیر. باران آب معمولی نیست. باران در واقع ذرات آب بارداری هستند که در ابرها تشکیل میشوند. این ذرات بسیار فعال هستند و میتوانند تمام آلودگی های را به خودشون جذب کنند. به این فکر فرو رفتم که یک دستگاه شبیه ساز فرآیند باران طراحی کنم. یک نسخه اولیه ساختم و توی همون آزمایشگاه دانشگاهمون بررسیش کردم. نتایج فوق العاده بود. هر گاز قطبی بهش میزدم مثل موشک جذبش میکرد. توی اتاق خودم گذاشتم و بررسی کردم دیدم واقعاً سردردهام کمتر شده. ایده را با یک سرمایه گذار که تازه از کانادا برگشته بود و خیلی تمایل داشت روی استارت آپ ها سرمایه گذاری کنه مطرح کردم. خیلی خوشش اومد و قبول کرد که حمایت مالی انجام بده. با کمک یکی از دوستانم یک نسخه دیگر از محصول را ارتقاء دادیم ولی متاسفانه کلی ایراد اساسی داشت. یک نمونه به یکی از دوستانمون دادیم برای تست. کلی غر زده که این چیه؟ تصمیم گرفتیم بریم تمام دستگاه های موجود در بازار را ارزیابی کنیم ببینیم اونها چه آپشن هایی دارند؟ یک مشکل اساسی این بود که دستگاه ما چون با آب کار میکرد با همه دستگاه ها تفاوت های بینادین داشت. لذا باید تا اونجایی که میشد عملکرد دستگاه را از نظر ظاهری مثل بقیه دستگاه ها میکردیم. برای همین از یک مشاور طراحی صنعتی کمک گرفتیم و چالش هامون را باهاش مطرح کردیم. در نهایت به یک جمع بندی رسیدیم و نسخه اول دستگاه را طراحی و ساختیم. به فاز تولید که رسیدیم سرمایه گذار برگشته بود کانادا دیگه هم بهش دسترسی نداشتیم. رفتیم دنبال منابع شخصی. کار سختی بود ولی با کمک دانشگاه امیرکبیر و امکاناتی که توی برج فناوری ابن سینای این دانشگاه به ما دادند توانستیم تولید این محصول را شروع کنیم. تقریباً روزی که لانچ محصول شروع شد دختر نازم به دنیا اومد که اسمش را گذاشتیم نیلا. برای همین اسم این محصول را هم که سه سالی روش زحمت کشیدیم را گذاشتیم نیلا ایر. در ضمن نیلا یعنی آسمان آبی در یک روز آقتابی!